کد مطلب:315219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:201
عباس جان - آب بیاور
جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ مرتضی اعتمادیان نقل كردند:
زمانی آقای مجتهدی در منزل یكی از رفقا برای ناهار دعوت شده بودند، هنگامی كه ایشان تشریف می آورند و صاحبخانه سفره ی غذا را پهن می كند؛ متوجه می شود كه آب در سفره گذاشته نشده. در این موقع، صاحبخانه به شخصی كه عباس نام داشته می گوید: عباس جان! آب بیاور.
به محض این كه این جمله را می گوید، یك مرتبه آقای مجتهدی می فرمایند: چه گفتید؟! عباس جان! آب بیاور.
و چند مرتبه این جمله را تكرار كرده و به شدت منقلب می شوند و منتقل به روز عاشورا و آب آوردن حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می شوند و مجلس اطعام یكپارچه به عزا و گریه مبدل می شود و حاضرین تا مدتی به یاد سقای دشت كربلا می گریند.
[ صفحه 449]
زمانی آقای مجتهدی در منزل یكی از رفقا برای ناهار دعوت شده بودند، هنگامی كه ایشان تشریف می آورند و صاحبخانه سفره ی غذا را پهن می كند؛ متوجه می شود كه آب در سفره گذاشته نشده. در این موقع، صاحبخانه به شخصی كه عباس نام داشته می گوید: عباس جان! آب بیاور.
به محض این كه این جمله را می گوید، یك مرتبه آقای مجتهدی می فرمایند: چه گفتید؟! عباس جان! آب بیاور.
و چند مرتبه این جمله را تكرار كرده و به شدت منقلب می شوند و منتقل به روز عاشورا و آب آوردن حضرت اباالفضل العباس علیه السلام می شوند و مجلس اطعام یكپارچه به عزا و گریه مبدل می شود و حاضرین تا مدتی به یاد سقای دشت كربلا می گریند.
[ صفحه 449]